کتابخانه شادروان فرزانه گلدانی سبزوار

ساخت وبلاگ

 

این که امید ِ اهل یقینه،جان علی و امُ البنینه

علمدار حسینه و بی مثل و بی قرینه

ذکر اهل ولا ابالفضل ابالفضل

ماه هاشمیا ابالفضل ابالفضل

عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل

یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...

میشه دلای عاشق و شیدا،هوایی ِ اون صحن ِ دل آرا

برات کربلا دست ابالفضله نوکرا

ای امید گدا ابالفضل ابالفضل

کن نظر به ماها ابالفضل ابالفضل

عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل

یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...

به ماه شعبان شده شکوفا،یاس بهشت ِ علی ِ اعلا

بگیر خرجی ِ یک عُمرت و از دست ِ این آقا

ای مطیع خدا ابالفضل ابالفضل

سَیّدُ الصُّلحا ابالفضل ابالفضل

عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل

یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل...


چقد خوشحاله،حسین زهرا،علمدارش اومد امشب به دنیا

پر از شعف شد،وجود مولا،علمدارش امشب اومد به دنیا

شفای هر درد و/صفای دل اومد/گل ام البنین/ابوفاضل اومد

ابوفاضل مدد....

دل عاشق شد،به تو مبتلا،دخیلُک َ یا سقای کربلا

تو هستی یاس ِ،بهشت ولا،دخیلُک َ یا سقای کربلا

به عشق ارباب و/امام عالمین/دعا کن تا بشیم/فدایی ِ حسین

ابوفاضل مدد....

سرود حضرت عباس علیه السلام

شده زینت با گل و نور و چراغ ، آسمون و زمین

چونکه اومده علمدار حسین ، گل امّ البنین

گل بریزد با شوق جلی ، بر قدوم عباّس علی

اومده یار ولایت ، گل بی خار ولایت

سیّدی مولا ابالفضل...

اونکه بوده پسر شیر خدا ، عزّت عالمین

از همون اوّلشم با یک نگاه ، برده دل از حسین

بوده از روز ولادتش ، مست صهبای ولایتش

اون علمدار حسینه ، همیشه یار حسینه

سیّدی مولا ابالفضل...

می خونه میون گهواره همش ، شعر سرفرازی

کِی به زیبایی ِ صوتش میرسه ، نغمه ی حجازی

حمد و قدر ونور و کوثره ، فانی ِ عشق ِ برادره

یکّه تاز عالمینه ، او فناء ِ فی الحسینه

سیّدی مولا ابالفضل...

 یا ابو فاضل مدد ، تبریک و تهنیت و مبارکباد ، میلاد آسمان ادب، دریای وفا ، قله حیا ، ساقی آب ، آتفشان عشق الهی حضرت علمدار ، عباس بن علی (ع) زاده ام بنین مبارکباد.

(یادداشت مدیریت کتابخانه ، جناب آقای محسن زرقانی)

التماس دعا، خیلی

امیرالمومنین خطاب به فرزند گرامی خود عباس فرمود:

جلوتر بیا، عباس پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود شمشیری را بر قامت بلند او حایل نمود.سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود: گویا می بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله کرده تا اینکه دو دستش قطع می گردد.

2.حضرت عباس (ع) 14 سال و 47 روز با پدر بزرگوارش امام علی (ع) زیست.

3.در سن 9 سالگی و 14 ماه و 17 روز امامت برادر بزرگوارش امام حسن (ع) را پذیرفت . 24 سال از حیات پر فروغ حضرت عباس می گذشت که امام حسین (ع) به امامت رسید و تا پایان عمر خود (34 سال) ولایت پذیری عاشق بود.

4.هنگام ازدواج سن حضرت 20 سال بود. با لُبابه دختر عبدالله بن عباس (که پسر عموی پیامبر بود) ازدواج کرد.

5.ثمره این ازدواج: 2 فرزند به نامهای فضل الله و عبیدالله.

6.برادران تنی حضرت عباس: عبدالله(25 سال) ، جعفر(19 سال)، عثمان(21 سال) که همگی در کربلا به شهادت رسیدند.

7.نام مبارک قمر بنی هاشم عباس (ع) بنا بر حروف ابجد 133 است.

8.اینکه به او ابوالفضل می گفتند: به خاطر یکی از این دو علت :

الف:پسری به نام فضل داشت.

ب: چون سراسر زندگی درخشان آن حضرت پر از فضل و فضیلت بود مگر نه اینکه ابوالفضل یعنی پدر فضیلتها بارها و بارها تجربه نشان داده اگر کسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری خود، پس از نماز روز جمعه 133 بار بگوید: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف لی کربی بحق اخیک الحسین»:ای عباسی که اندوه را از چهره حسین برطرف ساختی، اندوه مرا به حق برادرت حسین برطرف کن؛ انشا الله حاجت او برآورده می شود.

9.فضایل حضرت عباس (ع) :

الف: ادب: روایت شده حضرت عباس بدون اجازه در کنار امام حسین (ع) نمی نشست، پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. هیچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع) را برادر خطاب نماید مگر اینکه در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا دریاب .

ب: یقین: درجه بالای ایمان ویژگی است که کمتر در غیر معصوم ایجاد می شود.اما حضرت از همان کودکی یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت.

ج: وفا: وفای او نسبت به اهل بیت (ع) به غایت زیاد و درخور تحسین است. باقر شریف قریشی نویسنده عرب معاصر در کتاب «حیاة الامام حسین(ع)» می نویسد: در تاریخ انسانیت در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگیرتر و باوفاتر از برادری ابوالفضل(ع)  نسبت به برادر بزرگوارش امام حسین(ع) نمی توان یافت که به راستی همه ارزشهای انسانی و نمونه بزرگواری را در بر داشت.

د: دلاوری: دلاوری حضرت در حماسه کربلا و صفین.

10.دو گونه شجاعت در وجود شریف حضرت عباس (ع) .

الف: شجاعت هاشمی و علوی از جانب پدرش.

ب: شجاعت عادی: از جانب مادرش ام البنین(س): زیرا که در میان تیره مادرش ، جدی پیراسته چون عامرین مالک بن جعفر بن کلاب بود.

11.امتناع حضرت عباس (ع) از پذیرش امان نامه شمر:

شمر بن ذی الجوشن از قبیله ام البنین مادر حضرت عباس (ع) ماموریت یافت که به حضرت عباس و سه برادرش امان نامه دهد.

عصر روز تاسوعا به نزدیکی خیمه گاه امام حسین رفت و فریاد زد خواهر زادگانم کجایند؟ امام حسین (ع) که منظور شمر را متوجه بود به برادران خود به ویژه حضرت عباس (ع) فرمود: پاسخ شمر را بدهید.اگرچه فاسق است ولی با شما قرابت و رابطه خویشاوندی دارد.

حضرت عباس(ع) به همراه برادرانش(عبدالله-جعفر-عثمان) نزد شمر حضور یافته و از او پرسیدند چه می خواهی؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان من هستید.برای شما امان نامه ای از عمر بن سعد آوردم.

حضرت عباس(ع) پاسخ داد: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.ای دشمن خدا، مارا فرمان می دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند رسول خدا(ص) امانی نیست.به هر حال سپاه عمر بن سعد در این ترفند نابخردانه ناکام ماند.

12.ضریح حضرت عباس(ع):

آبی که مرقد حضرت ابوالفضل(ع) را احاطه کرده است همان آبی که فرزندان پیامبر در ظهر عاشورا 14 قرن پیش در حسرتش جان دادند. این آب ،به طور معجزه
آسایی ، چشم های نابینا، و همچنین بیمار سرطانی را شفا داده و از 50 سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت باقی مانده و هرچه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد می شود.

شیخ عباس 74 ساله که 36 سال خادم حضرت عباس(ع) بود درمورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه ای در سراب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله کشی نبود این آب مرتب می جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می شد که مزه و طعم آن آب از یهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می کردند که در تابستان خنک و در زمستان گرم بود. اما یک فرد از خدا بی خبر آمد به بهانه اینکه یک ترکی در دیوار حرم پیدا شده گفت می خواهم آزمایش کنم این آب از کجا می آید و بعد آن دو چشمه را کور کرد و هرچه تلاش کردند نتوانستند آن را احیا کنند. اما دو ماه بعد از آن دوباره آب بالا آمد و به سرداب رسید.درادامه می گوید : اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می شود اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است. این آب به ارتفاع 1 متر بالاتر ازقبر قرار دارد اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده.

هم اکنون در بخش درب صاحب الزمان مرقد مطهر حضرت عباس(ع) ، پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می آید.

13.کنیه های حضرت ابوالفضل عباس (ع)

در فرهنگ عربی به آن دسته از نام هایی که با پیشوند اَب (در مردان ) و اُمّ (در زنان) همراه باشد کنیه می گویند.

غزالی می نویسد: رسول خدا (ص) اصحاب خود را از روی احترام برای به دست آورد دلهایشان به کنیه صدا می زند و آنهایی که کنیه نداشتند کنیه ای برایشان انتخاب می فرمود و سپس آنها را بدان می خواند.

1)  ابوالفضل(ع) ، ابو فاضل، ابوالفضائیل : مشهورترین کنیه است:

الف: به دلیل داشتن فرزندی به نام فضل.

ب: بنیان گذاری فضیلت و خویشتن داری ،این کنیه با حقیقت وجودی حضرت هماهنگ است.

2)  ابوالقاسم: حضرت فرزند دیگری داشت به نام قاسم.

3)  ابوالقِریَة: در لغت عرب قریة به معنای «مشک آب» است.به جهت آبرسانی اش.

4)ابن البَدَویّه: به معنای فرزند بادیه نشین، قبیله مادری حضرت از جمله قبایل بیابان نشین بوده اند.

5)ابو الفَرَجه: در لغت عرب فرجه «گشایش» در سختی و برطرف شدن اندوه.دلیل این کنیه برطرف کردن اندوه و گشایش در سختی ها در نتیجه توسل به او.

14.القاب تابناک حضرت عباس(ع)

 به عناوینی که بر اثر بروز و ظهور ویژگیهایی در انسانها، به آنان نسبت داده شود و بیانگر ویژگی شان باشد لقب می گویند.

1)قمر بنی هاشم: بهره مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی ، زمینه ساز این لقب است.

2)باب الحوائج: کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او رو کند خواسته هایش را بر آورده می سازد.

3)طیار: همچون عمویش جعفر طیار به جای دو دستی که از پیکرش جدا شده دو بال به او داده تا در بهشت بال در بال فرشتگان پرواز کند.

4)سقا: دلاوری عباس در صحنه های حیرت آور آبرسانی به تشنگان و در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین(ع) بستند.

5)   باب الحسین(ع): شدت دلبستگی حضرت عباس(ع) به برادر بزرگتر خود.

6)عبد صالح: لقبی که حضرت صادق(ع) در زیارت عموی گرانقدرش بدان اشاره دارد.«السلام علیک ایها العبد الصالح»  سلام بر تو ای بنده صالح خدا.

7)سپه سالار(صاحب لواء): بزرگترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8)پرچمدار و علمدار(حامل اللواء): یادآور دلاوری و حفظ لشکر و علمداری عباس(ع) در برابر دشمن است.

9)اطلس: ظاهراً یکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است به وی اطلس می گفتند.

10)        حامی الظعینه: در لغت عرب ظعینه از ریشه ظعن(کوچ کرد) گرفته شده است. به دلیل نقش حضرت در حمایت از بانوان حرم و اهل بیت نبوت.

11)کبش الکتیبه: لقبی است که به بالاترین راه فرماندهی سپاه به حسن تدبیر و دلاوری که از خود نشان می دهد.

12)المستجار: یعنی منجی و نجات دهنده است.

13)الشهید: شهادت که نشان نمایان ابوالفضل(ع) و در چهره او درخشندگی بسیار دارد و زمینه ساز این لقب است.

14)عمید: یاور دین خدا.

15)سفیر: نماینده محبت خدا.

16)صابر: شکیبا

17)محتسب: به حساب خدا گذارنده تلاشها.

18)موالی: جانباز و مدافع حق و ایثار کننده.

19)مستعجل: تلاشگری مهربان در برآوردن حاجات دیگران.

20)قهرمان علقمی: علقمی نام رودی بود که حضرت بر کناره آن به شهادت رسید.

21)فادی: فداکار

22)ضَیغَم: شیر

23)موثر: ایثارگر

24)ظهر الولایه: پشتیبان ولایت

25)ساعی: تلاشگر

26)واقی: پاسدار

27)صدیق: راست گفتار و درست کردار

28)بَطََل: گُرد

29)ناصر

30)مجاهد

  

دانستنی هایی در مورد کربلا

 -حرکت امام حسین(ع) از مکه به کربلا: در روز عرفه.

-شهادت امام حسین (ع) در سن: 57 سالگی.

-مدت حضور امام حسین (ع) و اصحابش در کربلا به مدت:  8 روز.

-شهادت 9 نفر از فرزندان حضرت امام علی (ع) در کربلا.

-شهادت 3 نفر از فزرندان حضرت امام حسین (ع) در کربلا.

-بیمار دشت کربلا: امام سجاد (ع)

-قافله سالار اسیران: حضرت زینب

-شبیه پیامبر: حضرت علی اکبر

-زمین کربلا: اولین زمینی که خداوند آن را قداست بخشید.

-کوچکترین شهید کربلا: حضرت علی اصغر

-بزرگترین شهید کربلا: حبیب بن مظاهر

-شمر بن ذی الجوشن(لعنة الله علیه): در نهم محرم وارد کربلا شد.

-ورود جابر بن عبدالله انصاری در کربلا: در روز اربعین.

-آزاده شهید: حر

-ورود امام حسین (ع) در کربلا: روز جمعه دوم محرم.

-نخستین زائر امام حسین (ع): جابر بن عبدالله انصاری.

-آخرین شهید کربلا: سوَید

 چارلز دیکنز(نویسنده معروف انگلیسی):

 اگر منظور امام حسین (ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی بود            من نمی فهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.

همسر و فرزندان

عباس(ع) با لبابه دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کرد[۱۵] که حاصل این ازدواج دو پسر به نام‌های فضل و عبیدالله بود.[۱۶] برخی فرزندان دیگری برای حضرت عباس به نام‌های حسن، قاسم، محمد و یک دختر عنوان کرده‌اند و گفته‌اند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند.[۱۷] نسل عباس (ع)از طریق عبیدالله ادامه یافت.[۱۸]

بقعه‌های زیادی به نوادگان حضرت عباس(ع) در شهرهای مختلف از جمله اصفهان، قم و زنجان منسوب است.[۱۹]

روز هفتم محرم، وقتی عبیداللّه بن زیاد به عمر سعد دستور داد که به حسین(ع) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس(ع) را فرا خواند و ۳۰ سوار را به اضافه ۲۰ پیاده با او همراه کرد تا مشک‌ها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(ع) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند.[۲۰]

در روز عاشورا هم به دستور امام (ع) برای آوردن آب به شریعه فرات رفت؛ اما پس از پر کردن مشک، در راه بازگشت به خیمه‌ها، به شهادت رسید.[۲۱]

رد امان‌نامه

در عصر تاسوعا، شمر، امان‌نامه‌ای برای فرزندان ام‌البنین از جمله عباس، فرستاد و آنان را خواهرزاده‌های خود خطاب کرد.[۲۲] اما عباس به او اعتنایی نکرد، تا اینکه امام حسین (ع) از او خواست  که پاسخ شمر را بدهد. عباس گفت:

دست‌هایت بریده باد و لعنت [خدا] بر امان‌نامه‌ای که آورده‌ای.‌ ای دشمن خدا! آیا از ما می‌خواهی که برادر و آقایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و از لعنت‌شدگان و فرزندان لعنت‌شدگان اطاعت کنیم؟ آیا به ما امان می‌دهی در حالی که فرزند رسول خدا در امان نیست؟[۲۳]

شمر به این دلیل آنان را خواهرزاده خطاب کرد که با ام البنین، مادر حضرت عباس، هم‌قبیله و هر دو از قبیله بنی کلاب بودند.[۲۴]

پاسداری از خیمه‌ها

عباس(ع) در شب عاشورا پاسداری از خیمه‌ها را بر عهده گرفت. در حین نگهبانی، زهیر بن قین نزد او رفت.[۲۵] عباس در پاسخ به سخنان زهیر که می‌خواست روحیه او را تقویت کند گفت:

زهیر! تو می‌خواهی با این سخنانت به من جرئت دهی؟! به خدا سوگند تا دم مرگ، از یاری برادرم دست بر نمی‌دارم و در پشتیبانی از او کوتاهی نخواهم کرد.[۲۶]

پرچمداری سپاه

صبح عاشورا، لشکر دشمن آرایش نظامی به خود گرفت و اعلان جنگ کرد. امام افراد خود را آماده دفاع کرد. لشکر امام از ۳۲ سواره و چهل پیاده تشکیل شده بود.

امام در چینش نظامی لشکر خود، زهیر بن قین را در جانب راست و حبیب بن مظاهر را در جانب چپ گماشت و پرچم لشکر را در قلب سپاه به دست عباس (ع) داد.[۲۷]

شکستن حلقه محاصره دشمن

در نخستین ساعات جنگ، چهار تن از افراد سپاه امام حسین (ع) به نام‌های «عمرو بن خالد صیداوی»، «جابر بن حارث سلمانی»، «مجمع بن عبداللّه عائذی» و «سعد» (غلام عمرو بن خالد صیداوی) حمله‌ای دسته‌جمعی به قلب لشکر کوفیان کردند.

دشمن آنان را محاصره کرد. حضرت عباس (ع) با دیدن به خطر افتادن آنان، یک تنه به سوی حلقه محاصره تاخت و موفق شد آنان را نجات دهد.[۲۸]

شهادت

شیخ مفید می‌نویسد:

«عباس بن علی -رحمت خدا بر او باد- چون دید تعداد زیادی از خاندانش کشته شدند، به برادران مادری خود عبداللّه و جعفر و عثمان گفت: ای فرزندان مادرم!  شما پیش از من بروید تا که ببینم برای خداوند و رسول خدا (ص) اخلاص پیشه‌کردید، زیرا شما فرزندی ندارید. عبد اللّه به میدان رفت و به شدت جنگید، پس میان او و هانی بن ثبیت حضرمی دو ضربه رد و بدل شد و هانی او را کشت. سپس جعفر بن علی -رحمت خدا بر او باد- جلو رفت و هانی او را نیز کشت و چون عثمان بن علی جای برادران خود آمد خولی بن یزید اصبحی قصد جانش را کرد و تیری به سوی او پرتاب کرد و او را بر زمین انداخت، سپس مردی از قبیله بنی دارم بر او حمله کرد و سرش را برید. سپاهیان عمر بن سعد بر اردوی حسین علیه‌السلام حمله کردند و بر آن حضرت چیره شدند. چون تشنگی بر حضرت شدت  گرفت بر بالای سد خاکی رفت به قصد فرات در حالی که برادرش عباس در پیش روی او بود. سپاهیان ابن سعد جلوی او را گرفتند، و در میان آنان مردی از قبیلۀ بنی دارم بود که به لشکر گفت: وای بر شما! او را از رسیدن به فرات باز دارید و نگذارید به آب برسد. حسین (ع) فرمود: بار خدایا! او را تشنه بمیران. آن مرد دارمی خشمگین شد و تیری به سوی حضرت پرتاب کرد که به زیر چانۀ آن حضرت اصابت نمود. حسین (ع) تیر را بیرون آورد و دستش را زیر چانه‌اش گرفت پس چون دستانش پر از خون شد آن را انداخت و فرمود: بارخدایا! من به تو شکایت می‌کنم از آنچه در حقّ فرزند دختر پیغمبر تو انجام می‌دهند. سپس به جای خود بازگشت در حالی که تشنگی بر او شدت گرفت. لشکر، عباس را از هر سویی محاصره کردند و او را از حسین (ع) جدا ساختند. عباس به تنهایی با آنان جنگید تا اینکه کشته شد. زید بن ورقاء حنفی و حکیم بن طفیل سنبسی عهده‌دار کشتن عباس بودند پس از اینکه او از شدت جراحات وارده توانایی هیچگونه حرکتی را نداشت.»[۲۹]

خوارزمی در این باره می‌گوید: او به میدان رفت و در حالی که رجز می‌خواند بر دشمن حمله برد و پس از کشته و زخمی کردن عده‌ای از دشمنان سرانجام به شهادت رسید. پس امام (ع) بر بالین وی حاضر شد و فرمود:

اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد.[۳۰]

ابن شهر آشوب دربارۀ شهادت وی نوشته است:

«عباس، سقّا، قمر بنی هاشم، و پرچمدار امام حسین (ع) که از دیگر برادران خود بزرگ‌تر بود، جهت تهیه آب بیرون رفت، دشمن بر او حمله کرد و او نیز بر آنان حمله برد و آنان را پراکنده ساخت. پس زید بن ورقاء جهنی در پشت نخلی کمین کرد و حکیم بن طفیل سنبسی بدو کمک کرد و ضربه‌ای بر دست راست عباس وارد ساخت. وی شمشیر را با دست چپ گرفت و بدان‌ها حمله کرد تا اینکه ضعف بر او چیره شد، در این هنگام حکیم بن طفیل طائی که  پشت درختی در کمین وی بود ضربتی بر دست چپش فرود آورد. در این هنگام عباس(ع) چنین رجز خواند:

«ای نفس از کافران مهراس و به رحمت، ایزد بزرگ و همنشینی با پیامبر اکرم (ص) بشارتت باد، اینان به ستم دست چپم را بریدند. پروردگارم ایشان را به آتش سوزان دوزخ در خواهد افکند».

سپس حکیم بن طفیل طائی با عمودی آهنین ضربتی بر سر عباس (ع) فرود آورد و او را به شهادت رساند».[۳۱]

سن عباس هنگام شهادت، حدود ۳۴ سال نقل شده است.[۳۲]

مناسک خاص مربوط به حضرت عباس

حضرت عباس (ع) نزد شیعیان دارای جایگاه رفیعی است و به همین جهت شیعیان برای وی مراسم خاص و جداگانه می‌گیرند که از جمله آنها، این موارد است:

روز تاسوعا

در مراسم مذهبی دهه محرم، روز نهم محرم به عنوان روز تاسوعا به عزاداری برای حضرت عباس (ع) اختصاص دارد و شیعیان در مساجد، هیئت‌ها و تکیه‌ها به برگزاری مراسم عزا برای حضرت ابوالفضل العباس (ع) می‌پردازند.

تعزیه

به جهت اهمیت حضرت عباس، تعزیه و شبیه‌خوانی‌های خاص حضرت عباس (ع) نیز در مکان‌های مختلف برگزار می‌شود که در این تعزیه مواردی مانند جداشدن حضرت عباس از اطفال بنی‌هاشم، وداع با امام حسین (ع)، وداع با حضرت زینب (س)، رجزخوانی برای دشمن، قطع شدن دو دست، چگونگی شهادت و آمدن امام حسین (ع) بر بالین وی به نمایش درمی‌آید.

حرم حضرت عباس

محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا که در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد، یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین می‌نامند.[۳۳]

مقام کف العباس

مقام کف‌العباس نام دو مکانی است که گفته می‌شود دست‌های حضرت عباس (ع) در این مکان‌ها از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس(ع) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت می‌کنند.[۳۴]

در کلام ائمه(ع)

«خدا عمویم عباس را رحمت کند، به راستی ایثار و جانبازی نمود، جنگ نمایانی کرد تا دستانش قطع شد و خود را فدای برادرش نمود. خداوند در برابر این فدارکاری - همانند عمویش جعفر طیار- دو بال به اوعنایت کرد تا به یاری آنها، همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی دارد که تمامی شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه می‌خورند و رسیدن به آن مقام را آرزو می‌کنند.»[۳۵]

«بصیرت نافذ، بینش عظیم، ایمان بسیار، جهاد در محضر امام حسین (ع)، جانبازی و ایثار، شهادت در راه امام خود، تسلیم در برابر جانشین رسول خدا (ص)، تصدیق امام زمانش، وفاداری، تلاش تا آخرین حد و....»[۳۶]

همچنین در آغاز زیارتنامه ایشان می‌فرماید:

«سلام بر تو ای بنده نیکوکار و فرمانبرِ خدا و پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حسن(ع) و حسین(ع)».[۳۷]

«سلام بر ابوالفضل العباس، پسر امیرمؤمنان(ع)، آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فدای برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان حرم برساند و دو دستش در جهاد فی سبیل الله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را از رحمت خود دور سازد.»[۳۸]

برگرفته از شهید آوینی و ویکی شیعه. 

 

تپ دان...
ما را در سایت تپ دان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی topdan بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1396 ساعت: 11:17