از من مخواه تا غزلی دست و پا کنماحساس من درون غزل جا نمی شود
[ شنبه ششم شهریور ۱۳۹۵ ] [ 6:19 ] [ سعید ]
از تو آنی دل دیوانهٴ من غافل نیستاینکه درسینهٴ من هست، تو هستی دل نیست...
[ پنجشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۵ ] [ 13:46 ] [ سعید ]
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشدهرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشدتو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیستاو بر عکس تو به هرچیز مردد باشدتو به هر در بزنی تا که به دست آوریشو جوابش به تو یک عمر فقط رد باشدبنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگریکی از این همه شعری ،که بخواهد باشدهمه دلداده ترین فرد تو را بشناسنداو به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشدشده از نم نم باران دلت خیس شوی؟دایما مشق تو آن زن،که نیامد باشد؟تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقتپیش چشمان تو با او که نباید؛باشد...چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز..سعی دارد که به این عشق مقید باشد...بهتر این است که من هم بپذیرم آریبپذیرم که محال است و باید باشد
...
[ دوشنبه یکم شهریور ۱۳۹۵ ] [ 6:52 ] [ سعید ]
[ یکشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 23:21 ] [ سعید ]
حالا من موندمو آخرین خواسته ی سمیرا که از کسی پیگیری سمیرا رو نکنم آخرین خواسته ی سمیرا رو با کمال میل میپذیرم تا سمیرا راحت تر منو تو افکارش بکشه تا راحت تر در ذهن سمیرا جان بدهم اینروزها که ملی پوشان کشتی شهر جویبار بسیار میدرخشد برعکس جویبار عشق من اصلا موفق نبوده...
[ شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ ] [ 21:17 ] [ سعید ]
چشمهایت حرارت محض استرَبَّنا آتِنا عَذابَ النّار!!
[ جمعه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 13:37 ] [ سعید ]
ماه کامل شد و من از همیشه بیقرارترم یادش بخیر همیشه کامل شدن ماه رو به سمیرا تبریک میگفتم ،عاشقانه هامون قشنگ بودن.هنوزم مثل قدیما،ماه که کامل میشه صورت عشقمو توی ماه میبینم واقعا که چقدر زود اونهمه عشق بین منو سمیرا نقش بر آب شد
[ جمعه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 7:26 ] [ سعید ]
به مرگ راضی ام، اما به رفتنت هرگز
نرو! بمان و بمیران مرا در آغوشت...
[ چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 21:33 ] [ سعید ]
فکر میکنم دلیل اینکه سمیرا انقدر راحت بیخیال من شد و رفت خوب بودن من بوده چون خوبی زود فراموش میشه وگرنه اگه سمیرا خاطره بدی از من داشت لااقل بهم زنگ میزد دوتا فحش میداد میفهمیدم حالش خوبه...از سمیرا توقع داشتم گاهی بهم زنگ میزد میگفت حالت چطوره؟ زنده ای؟بعد من با عشق چه کردی؟ عشقت فراموشت شد؟امیدی به زندگی داری؟ اصلا به شوخی میگفت میخوای برگردم؟.............ای بابا،فکرو خیال سمیرا منو دیوونه کرده خل شدم...
[ چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 7:16 ] [ سعید ]
اساس علم ریاضی به باد خواهد رفتاگــر که مسئله هـا، عاشقانه حل بشود
[ چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 6:53 ] [ سعید ]
تپ دان...
ما را در سایت تپ دان دنبال می کنید
برچسب : جویبار عشق,جویبار شهر عشقه مازندران بهشته, نویسنده : رضا رضوی topdan بازدید : 173 تاريخ : شنبه 6 شهريور 1395 ساعت: 9:06