N!K

ساخت وبلاگ

مبارک...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۷/۰۱ساعت 0  توسط  n!k   | 

شمارش معکوس برای پاییز جانمان... 

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۳۱ساعت 12  توسط  n!k   | 

 

رفتی و

این بغض طولانی در گلو را

فقط زرافه میفهمد...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۲۱ساعت 0  توسط  n!k   | 

رفتم سنندج ..
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۱۷ساعت 0  توسط  n!k   | 

یه روز ... همینطور که سرمون شلوغه ، یهوو خیلی تنها میمیریم !

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۱۳ساعت 3  توسط  n!k   | 

من اولین شب عشق و آرامش / تو هزارو یکمین شب بی میلی زود رس...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۱۰ساعت 1  توسط  n!k   | 

آیا یه سوال ؟ میگم که ..
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۰۶ساعت 20  توسط  n!k   | 

نرگس چشم تو و بخت من .. خرابه / چرا هرچی به ما میرسه یه مصلحت پشتش میخوره / بقالیه میگفت خدا به هرکی دختر نده هنو پدر نشده / اگر کسی از آشناهای این گربه ی کوچولوعه سرکوچمون اینجارو میخونه .. بهش بگه از من نترسه فرار نکنه /  خیلی جالبه .. مناجات جزو فرهنگ ایرانیه / یه جای شعره میگه مگه من مردم که بزارم یارم پیر شه ... ترجمش / یعنی من توو زندگیم هر سه چهار ماه یه بار یه آزمونی کنکوری چیزی نداشته باشم تشنج میکنم ... پوووف / چه چت های مفتی که ریختیم گلوی مسنجرها ... حرفای مفت / چه صدایی از من که... که نیستی...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۶/۰۲ساعت 2  توسط  n!k   | 

یه چی بامزه ...
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۹۵/۰۵/۱۹ساعت 2  توسط  n!k   | 

من لباسشویی

تو یخچال

هردوتامون به برق...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۵/۱۲ساعت 12  توسط  n!k   | 

 

گریه مرا می شویَد

پهن میکند روی مبل

خاطراتت خشک نمی شود ...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۵/۰۳ساعت 2  توسط  n!k   | 

وسطِ وقتی که دارید با یه صدا حاااال میکنید .. یا وسطِ وقتی که دارید با آهنگاتون می رقصید یا گریه میکنید یا هِد میزنید یا هرچی... خداروشکر کنیم گوش داریم .. گوشا خیلی دوس داشتنی ان .. گوشا .. گوشا .. خیلی خوبن .. این دوتا طفلیا ..

+لازم به ذکر : گوشا عینا مثل قلب .. از شکم مادر تا لحظه ی مرگ کار میکنن .. بی وقفه .. حتی وقتی ما خوابیم

+با گوشا بهتر ازین باشیم

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۴/۲۰ساعت 20  توسط  n!k   | 

دریغ از حرارتی به مقدار پ ش گ ل بین ما...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۴/۱۸ساعت 12  توسط  n!k   | 

امرو بیشتر ع هر رو .. لاو یو

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۴/۱۴ساعت 13  توسط  n!k  

رنگیا بیان توو
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۳۱ساعت 18  توسط  n!k   | 

من با اینایی که موقع فیلم دیدن (یا کتاب خوندن) نمیخندن یا گریه نمیکنن و... حرفی ندارم

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۲۹ساعت 18  توسط  n!k   | 

نمیدونی چقد دهنت بو میده .. وختی حرف مردمو میزنی

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۲۳ساعت 3  توسط  n!k   | 

این روزا همه آدم را ول میکنند .. شما چطور؟

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۱۷ساعت 1  توسط  n!k   | 

از روزنه های گورم

به داخل نگاه نکنید!

من و حسرتش  ..  لخت خوابیده ایم ...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۱۳ساعت 1  توسط  n!k   | 

از جمله کَل های بچگیم صد و هشتاد باز کردنِ پاهام بود / عینک شیشه قرمز به من که سفیدم فک کنم خیلی بیاد .. ندارم که / بخاطر تموم هندزفری هایی که زدم و میزنم از گوشام عذر میخوام .. متاسفم یه وقتایی مجبورم / زکی به تربیت و اعتقادی که با قرارگرفتن در محیطای بزرگ مثلا تهران از یه عده میریزه / دیگه بعضی از اخلاقام طرفدار نداره / به عابرا ماشینا راه میدی ، اونام ع پشت شیشه یه لبخند یا بوق مهربون میزنن .. ازین لذتا چرا غافلیم؟؟؟ .. بچشید .. ع ما گفتن / از دودرجه ش هم میترسیدم .. چیشد یهوو صد و هشتاد شدیم ما ؟ 

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۳/۰۵ساعت 14  توسط  n!k   | 

سورئال ، جان بخشی به اشیا ... این دوتا ریشه در کودکیم دارن /  رفتیم واسه آرزو کوله خریدیم / ظاهرا کوهِ جمعه ی پیش خیلی خوش گذشته اما این جمعه من نیستم / خدایا به دوتامونم کمک کن .. من خوده مصطفی باشم ، معصومه هم خوده مهسا / تا جوراب سوراخ شد که نباس بندازی بره .. چنبارم میشه دوخت و پوشید / چون سگ ده بیست تا بچه میاره و همزمان شیر میخورن لذا خداوند پستونای ماده سگ رو به ردیف قرار داده نه تجمعی / چرا الکی خودمونو واسه کسایی که جذابیت نداریم تلف کنیم / این قپیِ دوست داشتنی که بعضیا هرچندوقت یه بار از خودشون ساطع میکنن رو چی کنیم / مهدی چوب نیس / یادتم .. یادمی ؟

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۲/۲۹ساعت 1  توسط  n!k   | 

رفتی که درست شود اوضاع... ؟ 

رفtی که د.ست شوذ ...  

رفت که درs ش<...

اوزا...؟

ک...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۲/۱۰ساعت 7  توسط  n!k   | 

معلم های علوم 

دروغ میگفتند 

مایه ی حیات 

خودت بودی و بس...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۲۷ساعت 23  توسط  n!k   | 

من نسیه بودم .. تو نقد میخواستی !

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۲۶ساعت 2  توسط  n!k   | 

من پیر شدم 

تو آهن !

گذشت  .. روزگاری که فاصله 

بین ما فقط 

یک پیراهن بود...

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۲۴ساعت 3  توسط  n!k   | 

 میخوری لذت .. پس میدی لذت     ...    شگفتا آخه این چیه .. انبیاء 30 

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۲۱ساعت 1  توسط  n!k   | 

آخه زینب باید توو این سن رماتیسم بگیره؟ هنوز گزینه نزدیکتره ، خداس .. دست بزار گردنت! / بچگیام یه سگ داشتم .. سفید .. توو پر تقریبا .. قایمکی براش نون و گوشت میبردم ، آخرشم مامانم فهمید نزاشت نگهش دارم / این استاد غلوش که فوت کرد ، دبیرستان یه دوره ، زیبایی شناسیِ اذانشو انجام دادم .. روحش شاد / آقا مهدی رو عیبات کار کن .. این صد بار /  توو مدرسه ازونا بودم که میبردنمون نمازجماعت ، کل صف رو میخندوندم .. همه میریختن روهم / اطلاعات جنسیتونو ببرید بالا .. بااحتیاط / پرستار داشت دست بابامو میدوخت .. منو .. انگار اومدم کلاس خیاطی / ها .. یادته یه بار ع دهنت پرید گفتی دوست دا.. نه خدایی چی؟ 

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۱۸ساعت 6  توسط  n!k   | 

اینو برای تعطیلات یه جایی نوشته بودم .. بد ندیدم بیات نشده اینجام بزارم 
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۱۵ساعت 0  توسط  n!k   | 

یعنی رابطه ی بین یخچالا سردتر از اجاق گازاس ؟

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۱۳ساعت 20  توسط  n!k   | 

بیا و یک بار هم بجای حرف زدن حرف نزن مهدی ... همین.

+ نوشته شده در  ۹۵/۰۱/۰۸ساعت 2  توسط  n!k   | 

تپ دان...
ما را در سایت تپ دان دنبال می کنید

برچسب : n korea,n k jemisin,n key rollover,n k,n korea flag,n korea olympics,n key rollover test,n katakana,n kpop,n korea war, نویسنده : رضا رضوی topdan بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 16:29